حکایت بهلول

بهلول یا ابو وهیب بن عمرو صیرفی کوفی،‌ یکی از عقلای مجانین معاصر هارون الرشید بود. سال806 میلادی در کوفه به دنیا آمد وی در کوفه نشو و نما یافت.هارون و خلفای دیگر ازاو موعظه می طلبیدند.

وی دارای کلام شیرین است که در بیان واقعیت ها و حقایق تلخ به کار گرفته و سخنانش از نوادر خوانده شده است.

در ابتدا کسی را به خنده وامیدارد و آنگاه در اوج خنده، سر در گوشش می نهد و می گوید: دقت کن! شاید نه بر دیگری، که بر خود می خندی! و چون او این را دریافت بر حال خود که چنین مضحک است می گرید!!

می گویند بهلول عالم بود و دیوانه نبود و جنون در واقع نقاب بود و گریزگاه بود از آن مهلکه. هارون الرّشید خلیفه عباسی ، به علّت حرص و طمع در مملکت داری خویش ، سعی داشت مخالفان خود را به هر وسیله و بهانه ای از سر راه خود بردارد برای همین یا آن ها را می کشت و یا به زندان می فرستاد . زندانی که رهایی از آن امکان نداشت و مخالفان سه راه در پیش داشتند: جلای وطن. جمل (در مفهوم کوه و سر به کوه و بیابان گذاشتن) و جنون. بهلول جنون را به جلای وطن و آوارگی ترجیح داد و در کوفه ماند و چون دیوانه بود یا خود را به دیوانگی زده بود و به دیوانگی اشتهار داشت آزار ندید.

امام موسی کاظم علیه السّلام دوره ی امامت خود را در زمان این ظالم می گذراندند ایشان مورد احترام و محبوب دل مومنان بودند و به طبع مخالف ظلم .

هارون الرّشید ، امام را یک خطر خیلی جدّی برای خود می دانست. او سعی و کوشش داشت تا علمای برجسته ی اسلامی را ترغیب کند که فتوا دهند امام موسی کاظم علیه السّلام از دین خارج شده است . بدین ترتیب زمینه ی اقدام علیه آن بزرگوار آماده گردد .

یکی از علمای آن روزگار بهلول بود و هارون الرّشید از او خواست که فرمان قتل امام موسی کاظم علیه السّلام  را امضا کند . بهلول ماجرا را به اطّلاع امام رساند و چاره طلبید .

امام موسی کاظم علیه السّلام که در زندان هارون الرّشید به سر می بردند فرمودند : خود را به دیوانگان شبیه ساز تا از این خطر رهایی یابی .

بهلول ، خود را به دیوانگی زده و به شمشیر طنز و طعنه و مسخرگی ، بر حکومت ظالم ، حمله آورد . نام اصلی این مرد بزرگ « وهب بن عمرو » می باشد . و چون گشاده رو و خندان و زیبا چهره بود ، بهلول نام می گیرد که به معنی همه ی این صفات است .

بهلول از دو ویژگی خاص برخوردار بود :

  یکی دارا بودن موفّقیّت علمی و اجتماعی و دینی در میان مردم و خویشاوندی نزدیک با هارون الرشید .

به سبب همین دو ویژگی ، او می توانست آزادانه و بی هراس به سر وقت هارون الرّشید و کارگزاران او رفته و هرچه را که می خواهد ، به زبان طنز بر آنان وارد سازد . او از همین روش استفاده می کرد تا هارون الرّشید را متوجّه اشتباهاتش کند.

آرامگاه بهلول در بغداد قرار دارد روی سنگ قبر وی ، تاریخ ۵۰۱ قمری دیده می شود.